شمایل‌نگاری کلامی نقاش در ادبیات فارسی قرن 4تا 10 هجری قمری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد نقاشی ایرانی، دانشگاه هنراسلامی تبریز، شهر تبریز، استان آذربایجان شرقی

2 استاد دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه آتاتورک ارزروم

3 دانشگاه هنر اسلامی تبریز

10.22077/nia.2022.5034.1573

چکیده

در ادبیات فارسی بارها از کلمات نقاش و نقاشی استفاده شده و در نمونه‌هایی نقاش به یک شخصیت تأثیرگذار در روایت ادبی تبدیل شده است. در مقاله حاضر شخصیت‌پردازی نقاش از منظر ادبیات مورد بررسی قرارگرفته است. هدف این پژوهش مطالعه شمایل نگاری کلامی نقاش به عنوان یک عنصر مهم در حوزه ادبیات فارسی است تا ضمن معرفی شخصیت نقاش؛ نقش، اهمیت و جایگاه وی در روند داستان بررسی شود و مطالعات گسترده‌تر در این حوزه صورت گیرد. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که شمایل نگاری کلامی نقاش در ادبیات فارسی چگونه است؟. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که نقاش و آفرینش خیال‌انگیز او بارها منبع الهام شعرا بوده و ادبیات فارسی به عمل نقش آفرینی تصویری نقاش و حتی اسم نقاش خاص، پرداخته و گاهی مستقیما در قالب روایت داستانی نقاش را به عنوان یکی از قهرمانان طرح نموده است. در نمونه‌های مورد بررسی این پژوهش، نام هفت نقاش به عنوان شخصیت‌های کلیدی روایت‌ها مطرح شده و نقاش به نوعی واسطه عشق و خدمتگزار پای تخت شاهی بوده و فردی زیرک، فعال و هوشیار است که مهم‌ترین نقش او در متون روایی معرفی کردن عاشق و معشوق داستان به یکدیگر و در متونی دیگر همراهی خیال و کشف صورت معشوق است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The painter's theological iconography in Persian literature of the 4th to 10th centuries AH

نویسندگان [English]

  • zeinab niknasab 1
  • Mehdi Mohammadzadeh 2
  • sevda abolhasan moghaddami 3
1 Master of Persian miniature painting, Tabriz Islamic Art University, Tabriz, East Azarbaijan province
2 Profess of the Faculty of Fine Arts Ataturk university,Erzurum
3 Tabriz Islamic Art University
چکیده [English]

In Persian literature and poetry, the words painter and painting have been used many times and many writers and poets have used these words in their works. These words have been used descriptively and in the position of literary industries to describe the greatness and beauty of the creation of God or the Beloved, etc., and in some examples of Persian literature, the name of a particular painter is mentioned as the main character of the story and the painter is an influential character. The transition has become a process of literary narrative. The present article intends to study the painter's verbal iconography from the perspective of literature and literary narratives and while introducing the personality of the painter in these works, to study and describe their role, importance and place in the process of storytelling and narration. It should be noted that in this research, mainly mythical and fictional painters who do not necessarily have historical reality have been considered; Characters who are introduced as painters in prose and poetic literary works and have the profession and art of painting and are an actor and a fictional hero in the narrative. In this regard, the present article seeks to answer the question of what is the painter's verbal iconography in Persian literature and what painters have been described in Persian literature? The research method in the present study is descriptive-analytical and the method of collecting library information. In this research, Painters who have been introduced in the narratives and poems of poets and writers and have a key role in advancing the stories have also been studied. Findings of the research indicate that the painter and his imaginative creation have often been a source of inspiration for poets and Persian literature under various pretexts in the form of ima and reference to the image of the painter and even the name of a particular painter, and in some cases directly in the form of narrative Has designed the painter as one of the heroes of the narrative. In the literary examples studied in this research, we encountered the names of seven painters: Mani, Shapoor, Siavash, Khayal, Farhad, Shavor and Mehrab as key characters in the narratives. The painter in Persian literature is mostly from China, Rome and Iran, and the peak of the art of painting has been attributed to these countries. The painter is mainly a servant of the throne and is a shrewd and wise person, active and dynamic, world-seeing, resourceful, skillful and alert. He is very skilled and an artist in the art of painting, whose most important role is to introduce the lover of the story in narrative texts. It is to each other and in other texts it is the accompaniment of imagination and discovery of the beloved's face. In Persian literature, the painter is a kind of mediator of love, and since he is also the companion and advisor of the main characters, he causes carpentry with his expertise and solutions.

کلیدواژه‌ها [English]

  • painter
  • Persian literature
  • Iranian painting
  • iconography
اوحدی اصفهانی. (1340). کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی. تصحیح: سعید نفیسی. تهران: موسسه چاپ و انتشارات امیرکبیر.
بیغمی. (1339). داراب نامه. تصحیح: ذبیح الله صفا. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
جامی، عبدالرحمان. (1375). مثنوی هفت اورنگ. تصحیح: مرتضی مدرس گیلانی. تهران: مهتاب.
جمالی دهلوی. ( 1353). مثنوی مهر و ماه. تصحیح: سید حسام الدین راشدی. راولپندی: انتشارات مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
خواجوی کرمانی، محمود بن علی. (1370). همای و همایون. تصحیح: کمال عینی. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
ساوجی، سلمان. (1348). جمشید و خورشید. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
سعدی. (؟). غزلیات سعدی. بر اساس نسخه تصحیح شده: محمدعلی فروغی(ذکاء الملک). تهران: اقبال.
سیبک نیشابوری، محمدبن یحیی. (1351). حسن و دل. به کوشش: غلامرضا فرزانه‌پور. تهران: کتابخانه طهوری.
عارف اردبیلی. ( 1349).  فرهادنامه. تصحیح: عبدالرضا آذر. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
عبداللهیان، حمید. (1380). «شیوه های شخصیت پردازی»، ادبیات داستانی، دوره3(54)، 70 -62.
عبیدزاکانی، عبیدالله. (1334). کلیات عبیدزاکانی. تصحیح: عباس اقبال آشتیانی. تهران: اقبال.
عصار تبریزی. ( 1374). مهر و مشتری؛ عشق نامه. تصحیح: رضا مصطفوی سبزواری. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
عطار نیشابوری. ( 1339).  خسرونامه. تصحیح: احمد سهیلی خوانساری. تهران: چاپخانه مروی.
عطار نیشابوری، فریدالدین. (1356). دیوان اشعار. تصحیح: م.درویش. تهران: جاویدان.
فاضلی، قادر. (1388). فرهنگ موضوعی آثارنظامی (5) شرفنامه. تهران: انتشارات بین المللی المهدی.
فردوسی، ابوالقاسم. (1371). شاهنامه فردوسی. تصحیح: ژول مل. تهران: سخن.
فروغی بسطامی. (1336). دیوان کامل فروغی بسطامی. به کوشش: حسین نخعی. تهران: امیرکبیر.
محمد­ بن خاوندشاه «میرخواند». (1338). تاریخ روضه الصفا فی سیره الانبیا و الملوک والخلفا. تصحیح: جمشیدکیان فر. تهران: پیروز.
مولانا. (1376). مثنوی معنوی (براساس نسخه قونیه). تصحیح: عبدالکریم سروش. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
مولوی، جلال الدین محمدبن محمد. (1378). کلیات شمس(دیوان کبیر). تصحیح: بدیع الزمان فروزانفر. جلد سوم. تهران: امیرکبیر.
مولوی، جلال الدین محمدبن محمد. (1378). کلیات شمس(دیوان کبیر). تصحیح: بدیع الزمان فروزانفر. جلد ششم. تهران: امیرکبیر.
مولوی، جلال الدین محمدبن محمد. (1378). کلیات شمس(دیوان کبیر). تصحیح: بدیع الزمان فروزانفر. جلد هفتم. تهران: امیرکبیر.
نحوی، اکبر و غفوری، رضا. (1389). « نابرابری سرگذشت مانی در شاهنامه فردوسی با پژوهش‌های تاریخی»، بوستان ادب دانشگاه شیراز، شماره اول، 184- 173.
نظامی گنجوی، الیاس بن یوسف. ( 1379). خسرو و شیرین. تصحیح: حسن وحید دستگردی. تهران: سوره مهر.
نیک روز، یوسف و احمدیانی، محمدهادی. (1393). «شیوه های شخصیت پردازی در شاهنامه فردوسی»، پژوهش نامه ادب حماسی، سال10(18)، 191- 173.
نیک نسب، زینب. (1400). تصویرگری نقاش بر اساس مطالعه تطبیقی شخصیت­پردازی نقاش در نقاشی ایرانی و ادبیات(پایان نامه کارشناسی ارشد). دانشگاه هنراسلامی تبریز، دانشکده هنرهای تجسمی. قابل دسترسی در پایگاه ایرانداک.
وحشی بافقی. (1339). دیوان وحشی بافقی. تصحیح: حسین نخعی. تهران: امیرکبیر.